بازدید امروز: 493
بازدید دیروز: 47
کل بازدیدها: 2262009
یک موضوع خنده دار
روانشناسان در حال جستجوی ریشههای قدیمی خنده هستند که از نظریه «خنده» قدیمیتر است.
به نظر نمیرسد که آماده کردن غذاهایی مثل تاکو و بوریتو ( دو غذای مکزیکی) برای دانشجویان گرسنه کالج، خیلی جالب و مفرح باشد اما زنان کنار پیشخوان(بار) در "سالسا ریکو" به نظر میآید که اوقات کاملا خوب و خوشی را سپری میکنند. وقتی که از دوطرف میزهای بخار مخصوص آشپزی سر یکدیگر فریاد میزنند و مثلا همدیگر را صدا میکنند، به شدت به خنده میافتند. در این بین دانشجویی که نزدیک ماشین صندوقداری ایستادهاست، سریع ظرف یک وعده غذایی خود را برمیدارد در حالیکه اصلا نمیخندد.
دکتر رابرت پروواین، استاد روانشناسی، مدیریت گروه سهنفرهی سالسا ریکو را مورد تایید قرار میدهد، به این خاطر که او در صحنههای مشترک دانشجویان (مانند مورد مذکور) حضور دارد. استاد روانشناسی دانشگاه مریلندِ بالتیمورکاونتی(UMBC )، نزدیک به دو دهه را صرف دقت و توجه و نکتهبرداری از موقعیتهایی نظیر آنچه در بالا ذکر شد کردهاست. تمام تلاش او برای این است که افراد چرا و چگونه میخندند.
پروواین خنده را به روشی پیشبرد که یک رفتارشناس جانوری با مطالعه آواز پرندگان به پیش میبرد و یا مانند جین گودال که روی شمپانزهها مطالعه کرد، بوسیله یک مرحله بازگشت به عقب. او میگوید سعی میکند که خنده را به عنوان یک بیگانهای مشاهده کند که بر زمین فرود آمده و ممکن است با خود بگوید: این صدا که شبیه عوعو کردن یا نفسنفس زدن است چیست که این موجودات همیشه در حال ایجاد آن هستند؟ و چرا یک چنین رفتارهای غیرعادی شکل گرفتهاند؟
پروواین برای پاسخ به آن سوالات، صدای حالت انفجار و ترکیدن خنده را ضبط کرد و صداهای ضبط شده را به آزمایشگاه تجزیه و تحلیل صدا واقع در باغ وحش ملی واشنگتن برد. در حقیقت کار محققان در این آزمایشگاه، تحقیق و تجزیه صداها و آواز پرندگان بود. بعدها او توانست تا آزمایشگاه تجزیه صدا که متعلق به خودش بود را بسازد تا بتواند بسامد و دانگ و زیرو بمی خنده را ترسیم نماید. او در این حوزه، در مراکز خرید، بوفه_رستورانهای واقع در مراکز خرید، و مراکز دانشجویی به دنبال ثبت و ضبط دفتر یادداشت خود برای هزاران نوع صدای مختلف خنده بود. و نیز در جستجوی گفتگوهای معمولی پیشپا افتاده و یا بامزهای بود که موجب خنده میشدند.
در یک لحظه در سالسا ریکو، کارمند و مشتری، در حال تصورکردن یکی از اصلیترین یافتههای او هستند: او، در کل به این نتیجه رسید که خنده توسط یک جمله بامزهی بهخصوص بهوجود نمیآید. در عوض پاسخی متداول در موقعیتهای اجتماعی است. مردم زمانی که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند بدون هیچ اعتنایی به «خندهدار» بودن گفتگو و مکالمه، میخندند اما زمانی که تنها میشوند دیگر نمیخندند.
پروواین میگوید:« شوخطبعی و خنده به هم ارتباط دارند اما دو چیز مجزا از یکدیگر هستند. خنده، باستانیتر و قدیمیتر است. به عبارتی نخستین بازیِ آواسازی است. ما شوخی و شوخطبعی توسعهای مدرن، شناختی و زبانی است. خنده، خیلی قبل از آنکه شوخی بوجود آید؛ وجود داشت».
درسهای خنده
در واقع دانشمندان دوره داروین، به این نکته اشاره کردهبودند که شمپانزهها و دیگر پستانداران نخستین، وقتیکه غلغلک داده میشوند یا در زمان بازی با یکدیگر، مشغول جنگ و دعوا میشوند صدایی شبیه به نفسنفس زدن از خود در میآورند. این پیشصدای خنده، به طور کل با خنده نوع بشر متفاوت است. پروواین میگوید این صدا بیشتر شبیه ارهدستی است تا صدای خنده. اما منبع اصلی آن همان است که صدای خنده نوع بشر را موجب میشود.
پروواین که یک عصبشناس رشدی بوسیله آموزش است، در اصل به این موضوع علاقمند است که خنده چگونه میتواند عصبشناسی رفتار را مشخص نماید. او میگوید، خنده در بین تمام بشریت، جهانی و همگانی است و نیز ساختار سادهای دارد. به همین جهت هم سیستم خوبی برای آغاز کشف و بررسی ارتباطات میان مغز و رفتار است. اما پیش از اینکه او بتواند به روانشناسی عصبشناختی خنده بپردازد؛ در مییابد که باید درباره خود این پدیده اطلاعات بیشتری گردآوری کند.
در اواخر دهه 80 ، هنوز قلمرو این رشته مشخص و کشف نشده بود. برخی روانشناسان روی روانشناسی شناختی و اجتماعی کار کرده بودند اما هیچکدام در مورد خنده، هیچ فعالیتی انجام نداده بودند.
پروواین میافزاید:« در کل، علم روانشناسی از آزمون فرضیه زودرس رنج میکشد. اما کلید اصلی ایناست که شما به یافتن آزمون باارزش فرضیه، مجبور هستید».
برای ادامه کار، او مطالعات مشاهدهای خود را آغاز کرد. او بعدها توانست تا با هزاران گونه مختلف خنده، به حقایق دور از انتظاری دست یابد؛ که آنها را به صورت خلاصه در مقالهای در جهتگیریهای رایج در علوم روانشناختی در سال 2004، به چاپ و نشر برساند(جلد 13، شماره6، صفحات 215تا 218) :
• خنده در موقعیتهای جمعی و اجتماعی، 30 بار بیشتر از زمانی که افراد تنها هستند، اتفاق میافتد. زمانی که افراد تنها هستند، بیشتر ترجیح میدهند که یا با خودشان حرف بزنند و یا لبخند بزنند تا بخندند.
• معمولا فکر میکنیم که خنده، پاسخی است به فردی که با ما سخن میگوید. اما در گفتگوها و مکالمات، احتمال خنده فرد سخنگو 46% بیشتر از مخاطبان او بوده و بوسیله خنده، صحبت خود را قطع میکنند یا مورد تاکید قرار میدهند.
• تنها حدود 10 تا 15% تعبیرهای پیشخندهها بیمزه و دور از خنده است. که اغلب آنها به اندازه جمله« همین الان باید برم» کسلکننده و خستهکننده است.
• افراد به عنوان تاکید بر کاری میخندند و آن را دتر جایی مشخص در جریان صدای خود وارد میکنند. ممکن است که بگویید « من دارم میرم، ها ها ها» اما نمیگویید « من دارم، ها هاها، میرم». در واقع در مطالعهای که نتایج آن هنوز به چاپ نرسیدهاست پروواین دریافته است که افراد ناشنوا نیز به طور مادرزادی به همان نکاتی در مکالمات میخندند که افراد شنوا در مکالمات گفتاری خود.
• همانطور که عقل عامه میگوید، خنده مسریاست. تنها گوش دادن به صدای خنده یکفرد کافیست تا موجب خنده فرد دیگری شود.
پروواین میگوید در اصل «خنده» شمپانزه احتمالا از الگوی نفسنفس زدن این حیوان در زمان بازی بوجود میآید. در طول سالها، این صدا به عنوان نشانهای در شوخیهای اجتماعی و جمعی تا به امروز بوده است. گاهی اوقات ممکن است به این خاطر که یک لطیفه معرکه شنیدهایم بخندیم؛ اما اغلب از خنده به عنوان ابزاری برای پیوستن به اجتماع استفاده میکنیم.
خندیدن زیرلبی، خرناس کشیدن در خنده و خنده از ته دل
مسلما تمام خندهها مانند هم نیستند. همه ما وقتی خنده را تشخیص میدهیم که، آن را میشنویم؛ اما برخی خنده از ته دل هستند، برخی پوزخند، قهقهه ، و برخی هم خرناسی هستند. به سایت اینترنتی دکتر جو_آن باکورووسکی بروید و نمونههای مختلف خنده را گوش کنید. باکورووسکی که استاد روانشناسی در دانشگاه وندربیت است شروع به توسعهی کار پروواین کرده است. او این کار را بوسیله کشف تفاوتها میان انواع مختلف خنده و اینکه این تفاوتها چه مفهومی میتواند داشته باشد، انجام میدهد.
در مطالعهای که در سال 2001 در نشریه علم روانشناسی به چاپ رسید، او و همکارش از دانشجویان کالج خواستند تا 50 نوع صدای مختلف خنده زن و مرد را ضبط کنند. نمونههخا از خندههای « باصدا» شروع میشد که اکثرا صدایی شبیه "هاهاها" یا "هههه هه" داشتند و به خندههای بیصدایی ختم میشد که صدایی شبیه خرناس داشت.
محققان این مطالعه دریافتند که اکثر زنان و مردانی که به نمونهها گوش دادند به خندههای صدادار بسیار بیشتر از خندههای بیصدا، پاسخ مثبت دادند: آنها از دوباره شنیدن آن لذت میبردند، و معتقد بودند که این صدا صمیمانهتر است و بسیار مشتاق بودند تا فردی که صدای خنده متعلق به او است را ببینند.
باکورووسکی میگوید این پاسخهای مثبت به هدف تکاملی خنده اشاره میکند. او فرض میکند ما خنده را برای بیرونکشیدن واکنشهای مثبت دیگر افراد و نیز برقراری ارتباط با آنان مورد استفاده قرار میدهیم و اینکه قصد نداریم به آنان آسیبی وارد کنیم.
او در ادامه میافزاید:« انسانها به رفتار جمعی با افراد غیرخویشاوند و فامیل(غریبه) در حد بسیار گستردهای اعتماد میکنند، که این اعتماد در هیچیک از گونههای دیگر دیده نمیشود. اما انسانها ذاتاً اهل رقابت و جاهطلبی هستند. بنابراین، نظریه کلی ایناست که ما میبایست برخی از رفتارها و منظورها را بوجود آوریم تا دیگران بدانند که در برابر آنها احساس خوب و مثبتی داریم».
او میگوید خنده، همان رفتارها و منظورها است. اما هر خندهای نه .
او و همکارانش معتقدند که خنده باصدا نشانه قابل اعتمادتری از خلقیات مثبت یک فرد، در مقایسه با خنده بیصدا میباشد. به عبارت دیگر وقتی فردی با صدای «هاها ها» میخندد احتمالا واقعا خوشحال و غیرپرخاشگر است. اما در خنده تودماغی(خرناسی) نمیتوان از این موضوع مطمئن بود.
یک مقاله که هنوز منتشر نشده و به دنبال همین مطالب در نشریه علوم روانشناختی منتشر خواهد شد، شواهد و دلایل بیشتری را برای این مدعا ارایه میدهد. در آن، که سایت اینترنتی باکورووسکی به این آدرس است ، میگوید دریافتهاند که کودکان مبتلا به اوتیسم، که مایل به تولید سیگنالها و نشانههای بسیار صادقانه برای حالات درونی خود هستند، ضریب و بهره خندهی باصدای بیشتری نسبت به بیصدا، در مقایسه با همسالان خود دارند.
باکورووسکی میگوید که در برنامه بعدی خود میخواهد با استفاده از تصاویرذهنی شروع به بررسی و کندو کاو پایههای کالبدشناسی عصبی خنده نماید : به عنوان مثال، او میخواهد این نکته را کشف کند که آیا قسمتهایی از مغز که در خنده دخالت و شرکت میکنند نسبت به آن قسمتهایی که در سخنرانی و گفتگو شرکت میکنند، پیرتر و قدیمیتر هستند یا خیر؟
او میافزاید:« این موضوع نوعی از قاپیدن و به سمت خود کشیدن شما میباشد. فکر نمیکنم کسی در حالیکه بزرگ میشود بگوید"من" قصد دارم تا خنده را مطالعه کنم و در آن ادامه تحصیل دهم. اما اگر اتفاقی با آن برخورد کردید، مطمئنا بامزه خواهد بود».
(این مقاله ترجمه مستقیم از انجمن روانشناسی امریکا (APA) هستش)